۱. یک مادر که دخترش به طور ناعادلانهای کشته شده، میخواد حق خودش رو (یعنی اعمال عدالت) بگیره. یکی از کارایی که میکنه اینه که سه تا بیلبورد رو اجاره میکنه تا پیامش رو به گوش بقیه برسونه، سه تا بیلبورد خارج از شهر، توی جادهای که تقریبن هیچ کس دیگه ازش استفاده نمیکنه. سکانسی که این پایین هست، یه نمونه خوب از خشونت و پرخاش و شوخی و شیطنتیه که توی این فیلم – و البته الباقی فیلما و کتابای مک دونا – به شدت و به خوبی دیده میشه.
۲. مارتین مک دونا یکی از نویسندههای محبوب منه (و به فست فود مک دونالد هم هیچ ربطی نداره). این نویسندهی ایرلندی تا امروز سه تا فیلم بلند هم ساخته. فیلم سه بیلبورد خارج از ابینگ میزوری، آخرین کارشه. حتی با وجود این تعداد کم فیلم، فیلمساز محبوب من هم هست (در کنار استنلی کوبریک، تیم برتون و تا حدودی کریستوفر نولن). قبلن هم از مک دونا کتاب مامورهای اعدام رو معرفی کرده بودم. الباقی متن میتونه داستان فیلم رو لو بده. پیشنهادم اینه که حتی اگر یک درصد احتمال داره فیلم رو ببینید، متن رو نخونید.
۳. دنیای مک دونا پر از خشونته. منظور از خشونت اون خشونت فیزیکی رایج توی فیلمای هالیوودی و یا اون خشونت سادیستی ترنتینو(تارانتینو؟) نیست. خشونت مک دونا نوع خیلی خاصی از خشونته. البته خاص شاید کلمه درستی نباشه. درواقع چیزی که توی شخصیت های تقریبن همهی فیلما و کتابای مک دونا میشه دید، رفتارهای پرخاشگرانه و فحاشی شدیده. اما چیزی که خاص میکنه اونها رو، کاملن ساده وپیش پا افتاده بودنشونه. رفتارهای روزمرهی آدمهای عادی رو، توی فیلمای مکدونا با یه اغراق خیلی کمرنگ میشه دید و این زیبا میکنه دنیای مریض مک دونا رو. آدمهای مک دونا شاید به ظاهر شخصیت خیالی باشن اما درواقع خیلی طبیعی ان، فقط طبیعت خودشون رو بروز میدن و پنهانش نمیکنن. توی دنیای مک دونا کوتوله ها تحقیر می شن، آدمها به هم فحش میدن (خیلی زیاد)، توی توهماتشو زندگی میکنن آدما (مثلن یه زن چهل سالهی زشت که اعتقاد داره ملکه زیباییه)، آدمها، آدم میکشن، خودکشی میکنن و هزار چیز دیگه. دنیای مک دونا رو نباید سرسری دید. خشونت مک دونا که شاید به ظاهر چیز خیلی ابزوردی باشه، به طرز هنرمندانه ای توی دل شخصیت ها قرار داده شده و فکر میکنم بیشتر از این توضیح دادن درموردش، زیبایی اونو میکشه.
۴. مک دونا خوندن و دیدن علاوه بر تفریح و پرکنندهی فراغت آخر هفته، میتونه تمرین خوبی برای تحلیل شخصیت آدم ها باشه. یقینن مک دونا رو باید یکی از بهترین شخصیت پردازها دونست. و خب با این روالی که این آقا در پیش گرفته، میشه امید داشت توی پنج شش سال آینده، یک کتاب و یک فیلم جدید هم ازش منتشر بشه.
اولین کسی باشید که یک دیدگاه ارسال میکند.