۱. هری، یه مامور اعدامه. یعنی اونی که چهارپایه رو از زیر پای اون بدبخت طناب-به-گردن میکشه. هری بهترین مامور اعدام توی انگلستانه (کلش، ینی ولز و ایرلند و اینام شامل میشن) ولی این فقط نظر خود هریه. بقیه میگن رقیبش بهترینه. اون یارو چندصد نفر بیشتر از هری دار زده. حالا قانون اعدام رو دارن برمیدارن و هری با اعصاب خورد و دل گرفته داره توی بار، برای دوستاش حرف میزنه…. از اعدام میگه!
۲. قبلن از اعدام نوشته بودم، حالا از مامورهای اعدام مینویسم. مامورهای اعدام یه نمایشنامه از مارتین مکدونای ایرلندیه. مکدونا علاقهی زیادی به خشونت داره(!) و حجم زیادی از کارهاش حول و حوش خشونت و پرخاش میچرخه. توی کتاب مامورهای اعدام، مکدونا رفته سراغ یکی از انواع جالب خشونت: اعدام. اینجا ماجرا رو از زاویه متفاوتی میشنویم:از زبون مجری اعدام. کسی که بی هیچ قضاوتی، فقط و فقط کار رو تموم میکنه. البت دیسیپلین خاصی هم داره و مثلن اعدام با طناب رو ترجیح میده و صندلی الکتریکی رو کثافت کاری میدونه.
۳. در کنار این موضوع جالب، روایت به شیوهی خیلی جالبی پیش میره، شخصیتهای واقعن جالبی داریم، که هرکدوم حتی با وجود این که یکم خیالی به نظر میان، ولی کاملن باور پذیرن، اتفاقات و حوادث داستان هم اونقدر جالب هست که آدم کار رو بی خمیازه دنبال کنه. یقینن منتظر اجرا شدنش توی تهران خواهم بود.
- هرچند ممکنه از این نوشته اینطور برداشت بشه، ولی کارهای مکدونا اصلن شبیه کلاس اخلاق نیست. درسته که موضوع این کتاب، چیزیه که بحث زیاد میشه درموردش،ولی آقای مک دونا و شخصیتهاش یه مقدار متفاوتن از آدمای دنیای واقعی. اینجا ما با یه روایت جالب طرفیم که میتونه حتی مو به تن آدم سیخ کنه، خبری از نصیحت و سرزنش نیست.
- نقل قول از کتاب:
دور آدمو که کودنهای احمق گرفته باشن، خیلی سخته به نظرشون با مزه بیای، مگه نه؟ من که همیشه اینطوری به نظرم اومده. با این که من شوخ طبعی خوبو تشخصی میدم، ولی راستش خودم به نظر کسی با مزه نیومدم….حتی وقتهایی که سعی میکنم بامزه باشم، بیشتر خطرناک به نظر میآم.
[…] تیم برتون و تا حدودی کریستوفر نولن). قبلن هم از مک دونا کتاب مامورهای اعدام رو معرفی کرده بودم. الباقی متن میتونه داستان فیلم رو […]