۱. اول اینو بخونید: برای تسکین این درد نه مرحمی لازم بود و نه طبیبی. گاهی باید فریاد زد؛ اما نه تنها و نه با خود. فقط یک همدرد، یک همدرد می توانست او را آرام کند، تا از درد بگوید و از درد بشنود؛ اما در میان این برهوت چه کسی یا چه چیزی می توانست با او از دردی مشترک…
برچسب: داستان کوتاه
۱. علی اشرف درویشیان مرد. نویسندهای که من تصورم این بود که خیلی وقته مرده، درواقع امروز توی سن هفتاد و پنج سالگی مرد. اندک باقیماندهی ادیبهای قابل اعتنای ایران هم دارن ته میکشن. درویشیان به سالهای ابری معروفه. یک رمان نسبتن بلند که البته من نخوندمش و نمیتونم نظری بدم درموردش. ۲. درویشیان رو با از این ولایت شناختم. یه مجموعه…
۱. از متن کتاب: … اگر من توانستهام در سه قاره دوام بیاورم، پس هیچ مانعی وجود ندارد که او نتواند از سر راهش بردارد. فضانوردها، همان قهرمانهای ابدی، چند ساعت بیشتر روی ماه نماندند، ولی من تقریبا سی سال در این دنیای جدید ماندهام. میدانم هیچ کار فوقالعادهای نکردهام. من تنها آدمی نیستم که دور از وطن به دنبال تقدیر خود…