داستان یک روانشناس که از بدِ روزگار سر از آشوویتس درمیاره. آقای ویکتور تجربیاتش رو توی کمپهای نازیهای جنگ جهانی دوم، تبدیل کرده به کتاب. تجربیاتی که شاید وحشتناکترینِ اون چیزهایی که از آشوویتس شنیدیم نباشن، چون که ایشون به هر حال جزو اون دستهایه که جان سالم به در برده، ولی خب بازم اگر آدم خودش رو توی اون شرایط تجسم…
خب مثل کتابها، برای فیلم دیدن امسال هم میخوام یه شبهْ برنامه داشته باشم. سالهای قبل که بر اساس فیلمها و کارگردانها و نویسندهها و ژانرها تصمیم میگرفتم. امسال رو یه جور دیگه میخوام برنامه ریزی کنم. حقیقت اینه که من از سینمای غیرانگلیسیزبان چیز زیادی ندیدم و خب امسال میخوام برم سراغ اونا. فیلمهای فرانسویزبان: ۱. سه رنگ: آبی – ۱۹۹۳…
برای سال پیش رو یک شبه برنامه برای کتاب خوندنم توی ذهن دارم که اینجا مینویسمش و امیدوارم یادم بمونه که در طول سال بروزرسانیش کنم. – سه رمان کلاسیک (قرن نوزدهم و قبل از اون): ۱. گوژپشت نتردام – The Hunchback of Notre-Dame – ویکتور هوگو (صفحه ۶۰ ام الان) ۲. ۳. – دو رمان معاصر ۱. ۲. – سه…
در مواجهه با مشکلات روحی و عاطفی و روانی، شاید بهترین راه حلی که به ذهنمون برسه مراجعه به یک روانشناس/روانکاو/مشاور باشه. منطقیه. نیاز داریم که با مسائلمون رو با یکی در میون بذاریم و البته توقع هم داریم اون شخص بتونه در درجهی اول بهمون گوش کنه تا به حس شنیده شدن برسیم، و بعد هم ما رو درمورد مشکلمون راهنمایی…
با این جهان ترسناکی که این روزها توش زندگی میکنیم، بیرون نرفتن از خونه تا اطلاع ثانوی تجویز تمام پزشکهاست گویا. خوشبینانه خودمون رو باید گول بزنیم و یه مقدار فراموش کنیم تلخیهارو. این حبس خانگی رو تبدیل کنیم به یه فرصت برای انجام کارهایی که مدتها بود بیوقتی رو بهونهی انجام ندادنش میکردیم. از کتاب خوندن و فیلم دیدن گرفته تا…
خب ۲۰۱۹ هم به پایان رسید و علاوه بر دههی دوم قرن ۲۱، نسخهی دوم پایتون هم دیگه عمرش به سر رسید. از این به بعد هیچ پشتیبانی و بروز رسانیای روی این نسخه از پایتون صورت نمیگیره. هرچند در نگاه اول یه ذره احساساتی میشه آدم، ولی خیلی اتفاق خوب و شیرینیه. دیگه قرار نیست تحمل کنیم اون برنامه نویسهای خفنی…
سال ۲۰۱۹ هم نفسهای آخرش رو میکشه و مثل پارسال، یه نگاهی میندازم به کتابهای امسالم. اعداد ۲۰۱۹ کمی عجیب به نظر خودم میاد. بعد از چند سال، امسال اولین سالیه که کتابهای فارسیای که خوندم از انگلیسیها بیشتره. عمدهی این فارسیها هم کارهای نمایشی بهرام بیضایی و غلامحسین ساعدیه. سه تا کتاب تکراری هم خوندم که البته یکیش عمدی نبود 🙂…
توییتر که معرف حضور هست؟ یه جا که مردم میان و هرچی خواستن مینویسن. ولی خب نه! هرچی هم نمیتونن بنویسن. اگر با سیاستهای توییتر منطبق نباشه حرفتون، خیلی راحت توسط آقای جک دورزی و همکارانش حذف میشه. حالا اما پای یه رقیب وسطه: مَسْتِدان (که البته بین ما ایرانیا ماستودون هم تلفظ میشه) یه شبکهی اجتماعیه که از نظر کارایی تقریبن…
سه سال از شروع این بلاگ گذشت. متاسفانه سال سوم نتونستم سر قرار حداقل ماهی یک نوشته بمونم و شدیدن ناراحتم میکنه، اما هنوز هم امیدوام به آیندهی این بلاگ و خوشبین که بتونه تاثیر مثبتی روی زندگی آدمهای دیگه، حتی شده ۲ نفر، بذاره. ۳ سال جالبی بود، و امیدوارم بتونم سال چهارم این بلاگ رو، پر رنگ تر از قبل…
۱. در جهانی که مدام از سعی و تلاش و سخت-کوشی روضه خونده میشه و آدمهایی میبینیم که انگار با شغلشون ازدواج کردن و ساعات ترسناکی(!) از روز رو به اون اختصاص میدن، کتاب (درواقع مقاله) برتراند راسل به اسم در ستایش بطالت، نظر کاملن متفاوتی داره که خوندنش (که بیشتر از یک ساعت هم فکر نکنم وقت بگیره) یه جواریی واجبه.…