۱. خواب شبانه رو ما به ساعت میسنجیم. مثلن من سعیام اینه که خوابم حوالی هفت ساعت باشه. ولی درواقع بدن انسان، طور دیگهای رفتار میکنه. درواقع قضیه اینه: استراحتهای ما توی پریودهای تقریبن ۹۰ دقیقهای اتفاق میافتن. توی این نود دقیقه، بدن به یه سری کارا میپردازه که هرکدومش، یکی از دلایلیه که ما به خواب احتیاج داریم. وقتی هم که من شش ساعت میخوابم، چهار تا چرخهی ۹۰ دقیقهای رو گذروندم. ولی وقتی که هفت ساعت خوابیدم چی؟ اینجا یه اتفاق بد میفته. من دارم یکی از این چرخهها رو نیمهکاره میذارم. گاهی شدید و گاهی کمرنگ، این نصفهموندنها، اثرات خودشو داره: کوفتگی، کسلی، و حتی نارضایتی از کمیت خواب و خمیازههای پیدرپی.
۲. یه اپلیکیشن جالب پیدا کردم که کمک میکنه که حد و حدود این چرخهها رو رعایت کنیم: مثلن اگر من بگم که امشب ساعت یازده میخوام بخوابم، بهم میگه که ساعت ۳:۴۴ دقیقه صبح، ۵:۱۴ صبح، ۶:۴۴ و همینطور ۸:۱۴ زمانهای مناسبیه برای بیدار شدن از خواب ( چرخه دقیقن ۹۰ دقیقه نیستن) و همینطور بهم این امکان رو میده که برای هرکدوم از این زمانهای مناسب، آلارم ست کنم.
۳. اپلیکیشن واقعن جالبیه. یه ایدهی خوب پشتشه و داره با استفاده از اون به کاربرخدماتی رو ارایه میده. البته صحت علمی این قضیه رو چک نکردم. هدفم از معرفی این اپ چیز دیگه ای بود: اگر از بعد علمی قضیه صرفنظر کنیم، با چیز واقعن سادهای طرفیم: تنها کاری که این اپلیکیشن میکنه اینه که یه زمان رو از ما بگیره و با گامهای نود دقیقهای، زمان رو بشمره و بهمون بگه، همین.
۴. درواقع این اپ، جزو مواردیه که میشه گفت یه ایدهی خوب داره بار اصلی رو میکشه . این اپ یقینن کمتر از هزار خط کد داره، نوشتنش نیاز به مهارت چندان بالایی نداره (حتی میشه یه پروژه تمرینی حسابش کرد برای کسی که داره برنامهنویسی موبایل رو یاد میگیره) و حتی امکاناتش هم چیزی جز آلارم ست کردن نیست، که اونم از نرمافزار پیشفرض اندروید استفاده میکنه.
۵. این ایدهها کم نیستن. تعداد خیلی زیادیشون قبلن اجرا شدن: بیتلی که فقط یه لینک طولانی رو میگیره و یه لینک کوتاه بهمون میده (با کلی مشابه مثل گو.گل و حتی نمونه ایرانیش، یون) و یا کلی اپ و وبسایت دیگه کارای خیلی سادهای رو انجام میدن.
۶. توی آزمایشگاه مدار منطقی یا معماری کامپیوتر یه مدار داشتیم، که قسمتیش کارش این بود که با هربار فشرده شدن یه کلید، یه واحد به شمارندهای که ان روی یه سون سگمنت نشونداده میشد اضافهکنه و البته بعدشم اونو توی یه رجیستر اضافه کنه. این فقط قسمتی از اون مدار ما بود ولی همین قسمت کوچیک و پیش پا افتاده چند سال (چندین سال؟) پیش تولید شد و به بازار اومد و کلی هم فروش کرد. فکر کنم همه حداقل یه بار صلوات شمار رو دیده باشن. ابزاری که جایگزین تسبیح میشه و برای مخصوصن افراد مسنی که حساب و کتاب صلواتهاشون رو میخوان نگه دارن، کاربردیه. دقیقن نکته اون اپ، اینجا هم دیده میشه. با چیز چندان پیچیدهای طرف نیستیم. فقط چون این سادگی رو به یه مفهوم روزمره گره زدن، تونستن با همون علم کم، به سود برسن.
۷. متفاوت نگاه کردن اسم درستی نیست برای این کار(چیزی که خیلی درموردش تبلیغ میشه و جملات قضار زیادی هم از زبون بزرگان درموردش میشه پیدا کرد). ترجیح میدم اسمشو بزارم واقعن نگاه کردن. همهی کسایی که مهندسی کامپیوتر خونده باشن و آزمانیشگاه مدار منطقی پاس کرده باشن، توان ساخت صلوات شمار رو دارن، اما در عمل میشه حدس زد که فقط یه نفر به ذهنش رسیده این کارو بکنه و خب عدهای هم بعدش کپی کردن کارش رو.
۸. کافیه که با حواس جمع توی این عصر واقعن فوق العاده زندگی کنیم. ساده از چیزها نگذریم و به هرچیز پیش افتاده ای هم، بها بدیم تا خودشو نشون بده. شاید ایدهی فوق العادهی بعدی سهم ما شد.
۹. البته با وجود همهی این حرفا، این هم نباید فراموش بشه که همچنان اجرا واقعن قسمت مهمتر و سختتر قضیهس. چه بسا ایدههای فوقالعادهای که الان تو ذهن خیلیها هست، ولی بخاطر سستی و تنبلی و شاید یه سری بهونه موجه، تا حالا اجرا نشدن. قبلن هم درمورد این که اجرای کار خیلی مهم تر از ایدهی اولیهس نوشته بودم. شاید این متن رو بشه ادامه یا مکمل اون حساب کرد.
اولین کسی باشید که یک دیدگاه ارسال میکند.