۱. یه برنامهنویس جوان دعوت شده تا یه کار جالب بکنه: تست تورینگ رو روی یه ربات انجام بده. تست تورینگ رو آلن تورینگ طراحی کرده تا باهاش کیفیت هوش مصنوعی رو بشه سنجید. تست تورینگ خلاصهش اینه: یه آدم باید با یه ماشین/آدم وارد گفتگوبشه. این آدم نمی بینه که داره با ماشین حرف میزنه یا آدم و درواقع باید قضاوت کنه که مخاطبش ماشین بوده یا آدم. توی این فیلم البته تستی که انجام میشه چند پله فراتره. یه نکتهش اینه که این آدم قاضی(!) میدونه داره با یه ربات صحبت میکنه. Ex-Machina فیلمیه که حداقل برای گیکها میتونه جذاب باشه.
۲. فیلمای علمی-تخیلی، وقتی به هوش مصنوعی میرسن، معمولن یا خیلی تخیلی میشن و با یه سری موجود عجیب غریب مواجه میکنن بیننده رو و یا از اون طرف خیلی بدبینانه میرن سراغ هوشمصنوعی و همیشه ماشینها شورش میکنن و آدمها در خطرن و … . توی این فیلم یکم متفاوت بود قضیه. سعی اصلی این بود که مرحلهی بلوغ هوشمصنوعی به تصویر کشیده بشه و این جذابش کرده بود. داستان فیلم خیلی کم وارد مساءل تکنیکال و علمی میشه و بیشتر داره تعامل یه آدم و یه ربات رو خیلی خوب بررسی میکنه. خیلی دارم تلاش میکنم که داستان فیلم رو اسپویل نکنم وبرای همین مجبورم قسمت معرفی رو انقدر زود تموم کنم.
هشدار: اگر فیلم رو ندیدین قسمت ۳ رو به هیچوجه نخونین!
۳. بد بینانه نگاه کردن به داستان همیشه هست. خیلیها هستن که از هوشمصنوعی میترسن و بهش به عنوان یه هیولا و پایاندهندهی زندگی بشر نگاه میکنن. جملهی جالبی که توی این فیلم شنیدم این بود که “انسان برای نابود شدن به هوشمصنوعی احتیاجی نداره، تکبر خودش هست” و این میتونه این دلخوشی رو به آدم بده که به خودش بگه: خب آره، زیادم نباید از این ماجرا ترسید ولی توی فیلم همین تکبر کمک بزرگتری به فرزند ناخلف تکنولوژی(!) میکنه. جای دیگهای هم توی تعریف کردن هوشمصنوعی از جسنیت(!) هم به عنوان یه فاکتور مهم یاد میشه. این قسمت قضیه خیلی جالبتره وقتی ببینیم روی پوستری که بالاتر گذاشتم از میل به بقا صحبت شده. قسمتی از جنسیت و مخصوصن رابطهی جنسی کاملن به میل انسان به بقا مربوطه. شاید با در نظر گرفتن این قضیه، بشه گفت هوشمصنوعی این فیلم یه مرحله جلوتره از مصنوعیبودن.
۴. البته که نباید فراموش کرد که این فیلم صرفن یه فیلم تخیلی بود و وجههی علمیش هم بیشتر وام گرفته از تخیل بود. اما همیشه واقعی تصور کردن فیلمهای تخیلی، چشم آدم رو به چیزای جالبی باز میکنن.
۵. این اواخر سریال دنیای غرب رو هم دیدم که میشه گفت دید نسبتن مشابهی به هوش مصنوعی داشت. هرچند که توی اون فیلم درکنار اون نگاهٍ عجیب به هوشمصنوعی، مساءل فلسفی(هرچند نسبتن پیشپا افتاده) هم دخیل داستان شده بودن ودقیقن مثل ماتریکس قسمت انسانی، محور اصلی قضیه حساب میشد توی داستان.
- اسم فیلم رو نتونستم فارسی کنم و مجبور شدم از همون اسم انگلیسی استفاده کنم. توی اینترنت هم گشتی زدم و فارسی زبانها هم همه به همین اسم اکتفا کرده بودن.
- دنیای غرب (West world) هم یکی از دیدنی های جالب بود. سریال ۱۰ اپیزودی که آخر ۲۰۱۶ پخش شد. درمورد اون هم شاید یه روز نوشتم ولی شاید هم این معرفی یه خطی تمام چیزی باشه که ازش مینویسم. در کل ارزش دیدن داشت اما. توی ویکی پدیا بیشترازش بخونین.
- اگه کامپیوتری هستین و درس نظریه زبانها و ماشینها رو پاس کردین، باید اسم ماشین تورینگ رو شنیده باشین. اون تورینگ، همون تورینگیه که اینجا بحثش شد.
- دربارهی اکس-ماشینا توی ویکیپدیا بیشتر بخونین.
اولین کسی باشید که یک دیدگاه ارسال میکند.