۱. یکی از چیزایی که درمورد تلگرم واقعن آزار دهندهس یه طرفه بودنشه. شما شاید بتونید توی گروههای دوستانه و غیر دوستانه بحث کنید، ولی این جمعها معمولن از چندصد نفر بیشتر نمیشن. ولی وقتی پای کانالهاش میاد وسط، قضیه خیلی عیانه: شما به عنوان مخاطب یه کانال، میتونید بخونید مطالب رو، برای دوستاتون بفرستید،و…؟ خب همین. کار دیگه ای نمیشه کرد. درواقع محیط این شبکهی اجتماعی(!) جوریه که شما فقط و فقط شنوندهاید، در همهحال، بدون استثنا.
۲. واقعن دقت کنید: شما وقتی مثلن توی فیسبوک یه مطلب رو میبینید میتونید در قدم اول با لایک کردن و نکردن، نظر خودتونو بیان کنید. اگرم این کافی نباشه براتون، کامنت خودتونو مینویسید. یا حتی توی اون کامنتها، میتونید مکالمه داشته باشید و بحث کنید. ولی توی تلگرام اینجوری نیست. تنها اثری که مخاطبها(!)ی یه مطلب از خودشون بهجا میذارن، تعداد دفعات دیدهشدن اون مطلبه. و این رو هم اصلن نمیشه خوب حساب کرد. وقتی ما امکان لایک کردن داشته باشیم، با اینکار داریم پسندیدن، لذت بردن و یا چیزهایی از این دست رو به نویسندهی مطلب و همینطور بقیهی آدمهایی که اون مطلب رو میبینن منتقل میکنیم. حتی توی این یکی دو ساله، فیسبوک پاشو فراتر گذاشته و اون دکمه ای که یه زمانی فقط کارش لایک کردن بود رو تفکیک کرده به چند حس متفاوت، از جمله خشم و اندوه. خب این خیلی خوبه. منٍ کاربر میتونم با دیدن یه مطلب توی صفحهای که برام جذابیت داره، احساس خودم رو، و بعد از اون نظر خودم رو به گوش بقیه برسونم.
۳. در واقع اینجاست که میرسیم به عنوانی روی این چیزها گذاشتن: شبکه اجتماعی. من و بقیه کسایی که به مثلن لءونارد کوهن علاقه داریم، زیر مطالب منتشر شده توی فن پیج این آدم همدیگه رو میبینیم، نظر میدیم، بحث میکنیم، مخالفت میکنیم، و یا حتی با هم کاری نداریم و فقط حرفامون رو خطاب به آرتیست محبوبمون میزنیم. ولی درکل اینه که ما رو تبدیل میکنه به یه اجتماع، یه سری آدم که یه جا جمع شدن کنار هم، حالا این دفعه نه تو میدون، بلکه تو یه صفحه مجازی. ولی وقتی میرسیم به تلگرام، قضیه اینجور نیست. تنها اثری که من از بقیه آدمهایی که مثل من فلان صفحه رو دنبال میکنن میبینم، اون عدد اون بالاس که نوشته ۹۹۹۹تا ممبر یا اون عددی که زیر متن میاد و نوشته ۳۳۳ نفر دیگه این مطلب رو دیدن. همین. اینجاست که میرسیم به اصل ماجرا: تلگرام شبکه اجتماعی نیست.
۴. ما چندان عادت نداریم به تعریف کردن چیزها. خیلی کارها هست که میکنیم، خیلی چیزا که میگیم، خیلی چیزا که استفاده میکنیم، ولی وقتی ازمون بخوان که این چیزی که استفاده میکنیم یا کاری که میکنیم رو تعریف کنیم، درمیمونیم. این واقعن چیز بدیه. این که هیچ اهمیتی نمیدیم که حتی تکلیفمون رو مشخص کنیم که این چیزی که چندین ساعت از وقت روزمون رومیگیره، چیه! خیلی راحت برچسب شبکه اجتماعی رو میچسبونیم روش و از کنارش رد میشیم. تلگرام شبکهی اجتماعی نیست. تلگرام فقط و فقط یه پیادم رسانه(مسنجر) که حالا از قضا یه سری امکانات متفرقه و البته بیجا رو هم تو خودش جا داده.
۵. توی این شبکهی اجتماعی(۱) یه کانال باحال هست به اسم توییتر فارسی. البته یکی که نه، چندین و چند کانال هستن که کارشون اینه: توییت های باحال رو استخراج کنن و توی کانالشون بذارن. این یکی دیگه از چیزاییه که آزار دهندهس. ما امکان این رو داریم که بریم توی توییتر، آدمهایی که برامون جالبن رو دنبال کنیم، مطالبشون رو بخونیم، نظرمون رو بیان کنیم و … . ولی این کار رو نمی کنیم. یه کانال رو دنبال میکنیم، اون میره هرچیزی که پسندید رو میآره و بهمون نشون میده.
۶. میدونم این شاید زیادهروی حساب بشه، ولی به نظر من این یه فاجعهس: ما با جون گرفتن تکنولوژی ها، داریم روز به روز تحلیل میریم. هرچی که تعداد این کانالها بیشتر میشه، ما لال تر میشیم. هرچقدر مطالب بیشتر داریم که بخونیم، از فکر کردن و نظر دادن طفره میریم. بزرگترین مشکلی که هست اینه که بعد از یه مدت یادمون میره یه روزی توان تفکر هم داشتیم. التبه که درواقع خودمون این خیال رو نمیکنیم، ما هنوز آدم متفکر و عمیقبین و با ذکاوتی هستیم. ولی وقتی که یه مدت فقط و فقط مطالب رو میخونیم و هیچ واکنشی نشون نمیدیم از خودمون، حاصل اینه که همهی اون قدرتهامون(!) تحلیل میرن. ما همچنان فکر میکنیم آدمهای فاضل و فرهیختهای هستیم، پر از عقاید بکر. در حالی که در عمل، صرفن مغزمون پر شده از نظرات این و اون. این و اونی که حتی نمی دونیم کی ان، فقط دو تا توییت و پست باحال این ور و اون ور نوشتن.
۷. توی این مطلب نه میخواستم از تلگرام بد بگم، و نه توییتر و فیسبوک رو خوب جلوه بدم. تلگرام از همون اول از چارچوب مرسوم پیام رسانها خارج شد و نظر دادن درموردش وقت بیشتری میخواد. فیسبوک و توییتر هم هرچند که اون قابلیت تعاملی توشون هست و این امکان رو میده که ما صرفن منفعل محض نباشیم توی دنیای دیجیتال، ولی همچنان خودوشن پر از ایرادن و منشا خیلی از مشکلات. اینجا مقصود اصلیم این بود: ای کاش تکلیفمون رو با چیزها مشخص کنیم از اول. به هر اپی که امکان ثبت نام داشت نگیم شبکهاجتماعی. و بعد از اون: حتی اگر میخوایم زامبیوار توی خیابون راه بریم و اراجیف(!) این و اون رو بخونیم، بریم و دست اول بخونیم. منتظر نشیم که یکی دیگه برامون فیلتر کنه اونا رو.
سلام.وبسایتتون خیلی خوب و مفیده.به کارتون ادامه بدین
[…] اجتماعی بد معرفی کرده بودم. هنوز هم سر حرفم هستم. تلگرام پیام رسان خوب و شبکهی اجتماعی بدی حساب میشه. اما نباید از کارها و فعالیتهای جالبشون ساده گذشت. از […]