۱. در اقیانوس آرام جزیرهای هست به اسم جزیره زبالهها که تشکیل شده از حجم عظیمی از ضایعات انسانی. البته چگالیش اونقدر بالا نیست که توی تصاویر ماهوارهای واضح باشه اما درمورد مساحتش تخمین زده شده که چیزی بین ۷۰۰ هزار تا پونزده میلیون کیلومتر مربع باشه. عدد خیلی بزرگیه اگه دقت کنید که مساحت ایران تقریبن یک و نیم میلیون کیلومتر مربعه.
۲. روز زمین بود دیروز. بهونهی پاول دوروف شد برای یه رزمآیش موشک پرانی سمبولیک(!!!) برای تلگرامشون و از طرف دیگه هم احتمالن کلی همایش توی گوشه کنار دنیا و یحتمل دو سه تایی توی تهران خودمون. ولی چیزی که مسلمه اینه که تغییر چندانی حاصل نمیشه با یکی دو تا همایش.
۳. لایف استایل ما (انسان ها در کل و ایرانی ها بخصوص) وحشتناکه. صبح تا شب انسانٍ مصرف کننده گره خورده با تولید حجم انبوهی از زباله. از بطری آبی که وقت تشنگی میخریم ( و بارها دیدم شخص بطریای که هنوز کلی آب توش هست رو میندازه توی سطل زباله) تا همون بطری وقتی از دستمون میفته و میشه توپ موقتی یکی دو تا بچه واسه چند صد متر، تا همون بطری که وقتی رفتگر شهرداری میبینه افتاده گوشه جوب، شاید خسته باشه و حال نداشته باشه بر داره اونو و میمونه توی جوب تا آب اونو میبره و یه جوری شاید به یه دریاچه برسه کارش. از لحظه تولید تا رسیدن اون بطری به یه نقطه که خونه دائمیش بشه کلن هزینهس. هزینهای که حجم زیادیش قابل اجتنابه. صرفن با خریدن یه بطری دائمی میتونیم هم پلاستیک کمتری مصرف کنیم. هم بار دفع زبالهی شهر رو کم کنیم و هم از تلنبار شدن تودههای زباله توی گوشه و کنار دنیامون جلوگیری کنیم. ولی متاسفانه حتی برای تحصیل کردههای ما داشتن یه بطری نیمخورده نشان کول بودنه.
اولین کسی باشید که یک دیدگاه ارسال میکند.