۱. یه خانوم چهل و اندی ساله بعد از بزرگ کردن دخترش و به کالج فرستادنش تصمیم میگیره دوباره برگرده سرکار. ولی کی به یه زن چهل سالهی بیتجربه کار میده؟ هیچکس. لایزا میلر که از نظر ظاهری هیچ شباهتی به ۴۰ ساله ها نداره با یه دروغ کوچولو خودشو ۲۶ ساله معرفی میکنه و توی یه موسسهی انتشاراتی یه شغل واسه خودش جور میکنه. ۲۶ ساله شدن اما خیلی هم آسون نیست. این سختیهای لایزا و شرایط جدیدی که با ۲۶ ساله شدن براش پیش میآد سریال جوانتر رو جذاب و دیدنی می کنه.
۲. این هفته فصل سوم سریال Younger تموم میشه. به سرم زدم خیلی مختصر ازش بنویسم. تا اینجا هر فصل سریال ۱۲ اپیزود بوده و مثل اکثر کمدیها، هر اپیزودش ۲۰ دقیقهس. خبری هم از صدای خندهی تماشاچیا نیست(البته چند سالی میشه که این کار از مد افتاده). این سریال خندهداره، اتفاقای رمانتیک توش میفته، داستان کش و قوس داره و آدم رو به دنبال کردنش وا می داره. ولی هیچ کدوم از اینا خاص نمی کنه این سریال رو. داستان اکثر سریالهای کمدی، حول زندگی چندتا دوست و کارهایی که میکنن می گذره. اما اینجا با یه زن بالغ سروکار داریم و تلاش هایی که برای موفق شدن توی شغل و زندگی جدیدش می کنه.
۳. بین همه ی ویژگی های خوبی که داره این سریال، ۲ مورد هست که از بقیه جالبتره: اول تلاشهای لایزا میلر برای جاانداختن خودش به عنوان یه دختر ۲۶ ساله و طبیعی جلوه کردن و بهروز بودن. سخته آدم یهو ۱۵ سال از سن خودش کوچیکتر بشه و بخواد همونجوری زندگی کنه. دیدن این دستوپا زدنها زندگی شخصی خانوم میلر رو جذاب میکنه. دومین مورد زندگی کاریشه، یه تازه وارد که داره توی یه موسسه انتشاراتی بزرگ کار میکنه. شغل این خانوم واقعن جالبه. تلاش برای پیدا کردن کتاب جدید برای جاپ، رقابت ناشرا با هم برای قرارداد بستن با نویسندههای بزرگ و کشف کردن نویسندههای جوون، کلنجارهای یه ناشر با دیجیتالی شدن همه چیز، و کارهایی که برای تبلیغ کتابها میکنن، داستان رو جذاب میکنه.
۴. این مطلب فقط در حد معرفی موند. شاید یه روز نقد هم بنویسم درموردش. ولی فعلن در همین حد بگم که با وجود علاقهای که به این سریال دارم، نقدهایی هم بهش وارده و من همه چیزش رو تایید نمی کنم.
اولین کسی باشید که یک دیدگاه ارسال میکند.