۱. یه زن که تک و تنها، بی هیچ حمایتی، بی هیچ همراهی، بی هیچ برنامهای و حتی بدون گذرنامه راه میفته میره لندن که پناهنده بشه اونجا. از اونجایی که دلیل و بهانهای برای پناهنده شدن نداره، درخواست پناهندگیش رد میشه و حالا باید بدون حمایت از طرف دولت انگلیس، بدون آشنایی که بتونه بهش تکیه کنه و حتی بدون حق و اجازه کار، توی لندن زندگی کنه. سلام لندن داستان این بخش از زندگی این زنه.
۲. سلام لندن یکی از جالبترین کتابهایی بود که این اواخر بهش برخوردم. شیوا شکوری، نویسندهی این کتاب درواقع به هیچوجه نویسنده نیست. یا حداقل نویسندهی خوبی نیست. اما چرا سلام لندن خوندنیه؟ بخاطر موضوع بکری که داره و جزییات نسبتن خوب و جالبی که توی خودش جا داده. این رو هم بگم: این که میگم سلام لندن کتاب جالبیه، معنیش اصلن این نیست که کتاب خوبیه. نکته اینجاست که توی این بازار کساد رمان ایرانی، سلام لندن یکی از معدود مواردیه که میتونه حداقل نظر خواننده رو جلب کنه.
۳. سلام لندن توی ایران چاپ نشده. ناشر این کتاب، انتشاراتیه به اسم نوگام که کتابهاش رو بهصورت الکترونیکی منتشر میکنه. از ویژگیهای خوب این ناشر میشه به این اشاره کرد که اولن هم فایل پیدیاف و هم ایپاب در اختیار مخاطب میذاره که خب دومی برای موبایل خیلی بهتره و دومن همون فایلهای پیدیاف هم بهصورتی صفحهبندی شده که بشه خیلی راحت با فاصله مناسب از مانیتور خوندشون.
۴. سلام لندن جا برای بحث زیاد داره. ولی مهمترینش اینه به نظرم: از اونجایی که مراحل رایج برای چاپ شدن توی ایران رو طی نکرده، از ممیزی در امان بوده و توش مطالبی میبینیم که شاید توی کتابهای فارسی نمونهش رو نشه راحت پیدا کرد، هرچند که توی رمانهای غیر ایرانی خیلی هم رایجه. ولی سوال اینجاست: آیا اینکه ما مجازیم که از مسایل جنسی صحبت کنیم، یا فحش و ناسزا رو توی مکالمههامون جا بدیم، معنیش اینه که موظفیم هرجا که شد یه کلمه رکیک یا یه کنایه جنسی توی متن جا بدیم؟ این چیزی بود که درمورد سلام لندن به چشم میخورد. یکسری جاها نویسنده با صحبت از مسایلی – مثل مسایل جنسی – تونسته موضوع خاصی رو به خوبی برای مخاطبش به تصویر بکشه و این قابل قبوله. ولی در یک سری موارد – که اکثریت رو شامل میشه – تنها دلیلی که مثلن از کلمههای نارایج و نا-مودبانه استفاده کرده، این بوده که از این کلمهها استفاده کرده باشه و درواقع خواسته از قبحی که این کلمات توی ذهن خواننده دارن استفاده کنه، کاملن بیجا.
۵. سلام لندن خیلی روونه و اصلن خبری از لحن ادیبانه و پر طمطراق نویسندههای ایرانی نیست توش. تمرکز اصلی روی داستانیه که داره روایت میشه و نه شیوهی بیان کردنش. شیوا شکوری بهنظر میاد اینجا فقط تجربیات خودش یا کسای دیگهای رو روی کاغذ – یا مانیتور ؛) – آورده. واسه همین چندان نمیشه جملهای از متن این کتاب رو جدا کرد برای نقل قول، مگر اینکه خودش نقل قول بوده باشه.
۶. در کل سلام لندن به نظرم کتابیه که خوندنش واقعن میارزه. تجربهایه که به ندرت نصیب آدم میشه. با همهی کم و کاستها و نقصهایی که داره، به خوندنش میارزه.
[…] میلیون نفر دیگه هم اونو خوندن و ناشناخته ترین کتاب هم کتاب سلام لندن بوده که کلن ۱۰ نفر از اعضای گودریدز اونو مطالعه کردن. […]
من كتاب سلام لندن را خوندم. خيلي خوشم امد. دست و پنجه نرم كردن زني جوان با اين همه مشكلات در خارج كشور قابل تحسين بود. كتاب روان و خوشخوان بود. به نظر من خانم شكوري نويسنده خوبي هست. در كتاب تكنيك و تخيل انقدر نرم به كار برده شده بود كه در رواني ان غرق مي شديد. منتظر كتاب بعدي ايشان هستم.