۱. ضحاک ماردوش و به پایان رسیدن سلطنت هزاااار سالهش، ماجرای ترجمهی هزار و یک شب از فارسی به عربی بعد از فتح ایران توسط اعراب، زنی که در یک جامعهی مردسالارپنهانی وبی اجازه کتاب ممنوعهی هزار و یک شب رو میخونه. این سه، هرکدوم داستان یک پرده از نمایشنامهی شب هزار و یکم بهرام بیضایی ان. ۲. بهرام بیضایی خیلی خوب…
دسته: کتابخانه
۱. جسپر دین پدر عجبی داره. پدری منزوی و بیکار که فقط دوست داره مطالعه کنه و فلسفه بافی کنه و حتی ترجیح میده خودش به پسرش سواد یاد بده تا اینکه اونو بفرسته مدرسه. رمان جزء از کل از زبان جسپر دین روایت میشه که علاوه بر این پدر، عمویی هم داشته که از قضا مشهورترین و حتی محبوب ترین تبهکار…
۱. یکی دو هفتهی اخیر کتاب اسپینوزای خیابان مارکت رو میخوندم. ۳ ۴ تا داستان اول رو با شوق خوندم ولی ناامید شدم. چندتا داستان دیگهش رو هم خوندم و در آخر تصمیم گرفتم ۳ تا داستان آخرش رو نخونم و برم کتاب بعدی. اما چرا؟ ۲. یه جور وسواس در ما هست که تحریکمون میکنه یه کتاب رو تا ته بریم،…
۱. اینجا ۳ تا اپ میخوام معرفی کنم که هرکدوم یه جور جالبی به آدم کمک میکنن تا لغات و کلمات جدید یاد بگیره. ۲. قبل از همهچیز اینو بگم که یادگیری یه زبان جدید بهترینحالتش اینه که بدون وابستگی به یه زبان دیگه باشه. یعنی مثلن من نیام انگلیسی رو با استفاده از فارسی و ترجمه کردن یاد بگیرم. درمورد لغت…
۱. چارلی باکت یه پسر فقیره که با پدر و مادر و پدربزرگها و مادربزرگهاش زندگی میکنه. هدیه تولد هرسالش یه چاکلت باره. ویلی وانکا هم یه مرد مرموز و عجیب غریبه که صاحب بزرگترین و بهترین کارخونه شکلات سازی جهانه. ورود آدمها به کارخونه آقای وانکا ممنوعه. اما یه روز تصمیم میگیره به ۵ نفر امکان ورود و گشت و گذار…
۱. یه خونه آسایشگاه مانند هست که توش خانم پرگرین از یه سری بچهی عجیب غریب نگه داری میکنه. مثلن یکی که آتیش درست می کنه بی هیچ وسیلهی جانبیای یا یکی که دو تا دهن داره و یکی که می تونه با زنبورا حرف بزنه و بهشون دستور هم بده حتی یا یکی دیگه که نامرئیه. درکل دنیای بامزهایه. ولی اتفاقای…
۱. بدیهیه که بعد این همه سال زندگی، همهی ما در فکر کردن قهار شدیم دیگه. اما مسئله اینجاست آیا واقعن بی نقصیم؟ نه. به هیچ وجه. توی تصمیم گیری های روزانه بارها بین گزینهها گم میشیم. یه مطلب رو بارها مرور میکنیم و هی گم میشیم. گول تبلیغات و گویندههای اخبار رو میخوریم. توی کارای بلند مدت انرژی و انگیزهمون تحلیل…
۱. اول اینو بخونید: برای تسکین این درد نه مرحمی لازم بود و نه طبیبی. گاهی باید فریاد زد؛ اما نه تنها و نه با خود. فقط یک همدرد، یک همدرد می توانست او را آرام کند، تا از درد بگوید و از درد بشنود؛ اما در میان این برهوت چه کسی یا چه چیزی می توانست با او از دردی مشترک…
۱. هر آدمی باید بدونه که توی زندگی داره برای چی می جنگه. مردی به نام اوه داستان زندگی مردیه که به این جمله اعتقاد داره و خب توی برههای از زندگیش که چیز زیادی برای جنگیدن نداره، باهاش آشنا میشیم. یه پیرمرد بازنشسته ی بداخلاق و سختگیر که کسی ازش خوشش نمیاد، شاید گزینهی شماره یک آدم برای شناختن نباشه، ولی…
۱. یک مادر که دخترش به طور ناعادلانهای کشته شده، میخواد حق خودش رو (یعنی اعمال عدالت) بگیره. یکی از کارایی که میکنه اینه که سه تا بیلبورد رو اجاره میکنه تا پیامش رو به گوش بقیه برسونه، سه تا بیلبورد خارج از شهر، توی جادهای که تقریبن هیچ کس دیگه ازش استفاده نمیکنه. سکانسی که این پایین هست، یه نمونه خوب…