۱. یکی دو هفتهی اخیر کتاب اسپینوزای خیابان مارکت رو میخوندم. ۳ ۴ تا داستان اول رو با شوق خوندم ولی ناامید شدم. چندتا داستان دیگهش رو هم خوندم و در آخر تصمیم گرفتم ۳ تا داستان آخرش رو نخونم و برم کتاب بعدی. اما چرا؟ ۲. یه جور وسواس در ما هست که تحریکمون میکنه یه کتاب رو تا ته بریم،…
برچسب: ادبیات
۱. چارلی باکت یه پسر فقیره که با پدر و مادر و پدربزرگها و مادربزرگهاش زندگی میکنه. هدیه تولد هرسالش یه چاکلت باره. ویلی وانکا هم یه مرد مرموز و عجیب غریبه که صاحب بزرگترین و بهترین کارخونه شکلات سازی جهانه. ورود آدمها به کارخونه آقای وانکا ممنوعه. اما یه روز تصمیم میگیره به ۵ نفر امکان ورود و گشت و گذار…
۱. یه خونه آسایشگاه مانند هست که توش خانم پرگرین از یه سری بچهی عجیب غریب نگه داری میکنه. مثلن یکی که آتیش درست می کنه بی هیچ وسیلهی جانبیای یا یکی که دو تا دهن داره و یکی که می تونه با زنبورا حرف بزنه و بهشون دستور هم بده حتی یا یکی دیگه که نامرئیه. درکل دنیای بامزهایه. ولی اتفاقای…
۱. اول اینو بخونید: برای تسکین این درد نه مرحمی لازم بود و نه طبیبی. گاهی باید فریاد زد؛ اما نه تنها و نه با خود. فقط یک همدرد، یک همدرد می توانست او را آرام کند، تا از درد بگوید و از درد بشنود؛ اما در میان این برهوت چه کسی یا چه چیزی می توانست با او از دردی مشترک…
۱. هر آدمی باید بدونه که توی زندگی داره برای چی می جنگه. مردی به نام اوه داستان زندگی مردیه که به این جمله اعتقاد داره و خب توی برههای از زندگیش که چیز زیادی برای جنگیدن نداره، باهاش آشنا میشیم. یه پیرمرد بازنشسته ی بداخلاق و سختگیر که کسی ازش خوشش نمیاد، شاید گزینهی شماره یک آدم برای شناختن نباشه، ولی…
۱. یک مادر که دخترش به طور ناعادلانهای کشته شده، میخواد حق خودش رو (یعنی اعمال عدالت) بگیره. یکی از کارایی که میکنه اینه که سه تا بیلبورد رو اجاره میکنه تا پیامش رو به گوش بقیه برسونه، سه تا بیلبورد خارج از شهر، توی جادهای که تقریبن هیچ کس دیگه ازش استفاده نمیکنه. سکانسی که این پایین هست، یه نمونه خوب…
۱. گودریدز یکی از سوشال نتورکهای جالبه. محوریت محتوا و فعالیت آدما توی گودریدز کتابه. توش میشه درمورد اکثر کتابهای چاپ شده، اطلاعاتی پیدا کرد. میشه از نظر دیگران درمورد کتابها مطلع شد. میشه امتیاز داد به کتابها و امتیازی که بقیه دادن رو دید و شایت یکم راحتتر کتاب انتخاب کرد برای مطالعه. و البته کلی چیز دیگه ۲. هر سال…
۱. ننه دلاور یه فروشندهی دوره گرده. ینی یه درشکه/گاری داره و دوره میگرده. هرچی گیرش بیاد میخره و گرونتر میفروشه. مخصوصن چیزایی که به درد سربازا میخورن. آخه سربازا راحت نمیتونن برن اینور و اونور و مجبورن از اون خرید کنن. ننه دلاور سه تا بچه هم داره که باهاشن و کمکش میکنن. البته سرنوشت هرکدوم متفاوته و پر از فراز…
۱. یه زن که تک و تنها، بی هیچ حمایتی، بی هیچ همراهی، بی هیچ برنامهای و حتی بدون گذرنامه راه میفته میره لندن که پناهنده بشه اونجا. از اونجایی که دلیل و بهانهای برای پناهنده شدن نداره، درخواست پناهندگیش رد میشه و حالا باید بدون حمایت از طرف دولت انگلیس، بدون آشنایی که بتونه بهش تکیه کنه و حتی بدون حق…
۱. علی اشرف درویشیان مرد. نویسندهای که من تصورم این بود که خیلی وقته مرده، درواقع امروز توی سن هفتاد و پنج سالگی مرد. اندک باقیماندهی ادیبهای قابل اعتنای ایران هم دارن ته میکشن. درویشیان به سالهای ابری معروفه. یک رمان نسبتن بلند که البته من نخوندمش و نمیتونم نظری بدم درموردش. ۲. درویشیان رو با از این ولایت شناختم. یه مجموعه…