برچسب: ترجمه

۱. جسپر دین پدر عجبی داره. پدری منزوی و بیکار که فقط دوست داره مطالعه کنه و فلسفه بافی کنه و حتی ترجیح می‌ده خودش به پسرش سواد یاد بده تا اینکه اونو بفرسته مدرسه. رمان جزء از کل از زبان جسپر دین روایت می‌شه که علاوه بر این پدر، عمویی هم داشته که از قضا مشهور‌ترین و حتی محبوب ترین تبهکار…

ادامه این نوشتهجزء از کل

۱. من نرم‌افزار‌های اوپن‌سورس رو ترجیح می‌دم. یکی از دلایلی که آدم‌ها برای استفاده از نرم‌افزار‌های متن‌باز می‌ارن اینه که می‌شه این نرم افزار‌ها رو بسته به نیاز و سلیقه، شخصی سازی کرد. ولی اینجا یه چیز برای خیلی‌ها مبهمه، مخصوصن برای غیر‌کامپیوتری‌ها. نکته اینه: من این امکان رو دارم که سورس کد این نرم‌افزار‌ها رو تغییر بدم، اون‌هم با استفاده از…

ادامه این نوشتهاوپن سورس معنیش این نیست که همین الان می‌تونم عوضش کنم

۱. هری، یه مامور اعدامه. یعنی اونی که چهارپایه رو از زیر پای اون بدبخت طناب-به-گردن می‌کشه. هری بهترین مامور اعدام توی انگلستانه (کلش، ینی ولز و ایرلند و اینام شامل می‌شن) ولی این فقط نظر خود هریه. بقیه می‌گن رقیبش بهترینه. اون یارو چندصد نفر بیشتر از هری دار زده. حالا قانون اعدام رو دارن بر‌میدارن و هری با اعصاب خورد…

ادامه این نوشتهمامورهای اعدام

۱. از متن کتاب: … اگر من توانسته‌ام در سه قاره دوام بیاورم، پس هیچ مانعی وجود ندارد که او نتواند از سر راهش بردارد. فضانورد‌ها، همان قهرمان‌های ابدی، چند ساعت بیشتر روی ماه نماندند، ولی من تقریبا سی سال در این دنیای جدید مانده‌ام. می‌دانم هیچ کار فوق‌العاده‌ای نکرده‌ام. من تنها آدمی نیستم که دور از وطن به دنبال تقدیر خود…

ادامه این نوشتهترجمان درد‌ها

۱. در جریان جنگ جهانی دوم، وقتی که فرانسه به اشغال نازی‌ها در‌اومد، نظامی‌های بالامرتبه‌ی آلمانی، توی خونه‌های فرانسوی‌ها ساکن می‌شدن. یعنی یه خونواده‌ی فرانسوی و چندتا افسر آلمانی با هم توی یه خونه زندگی می‌کردن، انگار نه انگار جنگی در کار باشه. سکوت دریا روایتیه از یکی از این خونه‌های اشغال شده: یه افسر آلمانی ساکن خونه‌ی یه مرد‌ فرانسوی می‌شه…

ادامه این نوشتهوقتی دریا سکوت کرد…!

۱. اوایل کتاب دکتر به بیمارش (یعنی شخصیت اصلی داستان) می‌گه که: “بی‌خوابی فقط یه نشونه‌س، برو ببین درد واقعیت چیه!” و خب داستان فایت کلاب همینه. یه مرد تقریبن سی ساله که دچار اینسامنیا شده و داره دست و پا می زنه که یه درمون واسه خودش پیدا کنه. این وسط از یه طرف سر از انجمن های همدردی سرطانیا درمیاره…

ادامه این نوشتهلطفن منو بزن، محکم، هرجا دلت خواست!