برچسب: نمایشنامه

برای سال پیش رو یک شبه برنامه برای کتاب خوندنم توی ذهن دارم که اینجا می‌نویسمش و امیدوارم یادم بمونه که در طول سال بروزرسانیش کنم.   – سه رمان کلاسیک (قرن نوزدهم و قبل از اون): ۱. گوژپشت نتردام – The Hunchback of Notre-Dame – ویکتور هوگو (صفحه ۶۰ ام الان) ۲. ۳. – دو رمان معاصر ۱. ۲. – سه…

ادامه این نوشتهکتابهای ۹۹: یک شبهْ برنامه

سال ۲۰۱۹ هم نفس‌های آخرش رو می‌کشه و مثل پارسال، یه نگاهی می‌ندازم به کتابهای امسالم. اعداد ۲۰۱۹ کمی عجیب به نظر خودم میاد. بعد از چند سال، امسال اولین سالیه که کتاب‌های فارسی‌ای که خوندم از انگلیسی‌ها بیشتره. عمده‌ی این فارسی‌ها هم کارهای نمایشی بهرام بیضایی و غلامحسین ساعدیه. سه تا کتاب تکراری هم خوندم که البته یکیش عمدی نبود 🙂…

ادامه این نوشتهکتاب‌های ۲۰۱۹

خبر خوبی که شنیدم این بود که یکی از کارهای بهرام بیضایی این روزها داره در تهران روی صحنه می‌ره.  نمایش در روزگارِ نعمان بن امرؤ القیس (نعمان یکُم)، ششمین امیرِ لخمیان و پدرِ منذر بن نعمان، می‌گذرد که از بهرِ پذیراییِ شاهِ ایران، یزدگرد یکم، خورنق می‌سازد و سِنِمّار معماری است که بدین کار گماشته می‌شود (خلاصه نمایش از ویکیپدیای مجلس…

ادامه این نوشتهتئاتر – مجلس قربانی سنمار – بهرام بیضایی

داستان پهلوون اکبر، داستان پهلوون شهره که به احترام دعای یک مادر، تن به شکست می‌ده تا پسر اون مادر شاد بشه. داستان شبیه داستان معروف پوریای ولی به نظر میاد، درسته. اما مثل شب هزار و یکم، اینجا هم بهرام بیضایی با اقتباص از یک داستان معروف، نمایشنامه‌ای نوشته که ظرافتش نقطه‌ی قوتشه. پهلوان اکبرها شاید جایی در دنیای امروز دیگه…

ادامه این نوشتهپهلوان اکبر می‌میرد – بهرام بیضایی

۱. کتاب جدید مارتین مک دونا که اسمش هست A very very very dark matter و ترجمه‌ش شده یک ماجرای خیلی خیلی خیلی سیاه، چاپ شد. اکتبر ۲۰۱۸ این نمایشنامه در لندن روی صحنه رفت. حالا هم وقتی هنوز حتی عرق بازیگراش سرد نشده، توسط نشر  بیدگل و با ترجمه‌ی بهرنگ رجبی به بازار اومده. هرچند حس چندان خوبی به خوندن کار…

ادامه این نوشتهیک ماجرای خیلی خیلی خیلی سیاه – مارتین مک دونا

۱. ضحاک ماردوش و به پایان رسیدن سلطنت هزاااار ساله‌ش، ماجرای ترجمه‌ی هزار و یک شب از فارسی به عربی بعد از فتح ایران توسط اعراب، زنی که در یک جامعه‌ی مردسالارپنهانی وبی اجازه  کتاب ممنوعه‌ی هزار و یک شب رو می‌خونه. این سه، هرکدوم داستان یک پرده از نمایشنامه‌ی شب هزار و یکم بهرام بیضایی ان. ۲. بهرام بیضایی خیلی خوب…

ادامه این نوشتهشب هزار و یکم

۱. یک مادر که دخترش به طور ناعادلانه‌ای کشته شده، می‌خواد حق خودش رو (یعنی اعمال عدالت) بگیره. یکی از کارایی که می‌کنه اینه که سه تا بیلبورد رو اجاره می‌کنه تا پیامش رو به گوش بقیه برسونه، سه تا بیلبورد خارج از شهر، توی جاده‌ای که تقریبن هیچ کس دیگه ازش استفاده نمی‌کنه. سکانسی که این پایین هست، یه نمونه خوب…

ادامه این نوشتهسه بیلبورد خارج از ابینگ، میزوری

۱. ننه دلاور یه فروشنده‌ی دوره گرده. ینی یه درشکه/گاری داره و دوره می‌گرده. هرچی گیرش بیاد می‌خره و گرونتر می‌فروشه. مخصوصن چیزایی که به درد سربازا می‌خورن. آخه سربازا راحت نمی‌تونن برن اینور و اونور و مجبورن از اون خرید کنن. ننه دلاور سه تا بچه هم داره که باهاشن و کمکش می‌کنن. البته سرنوشت هرکدوم متفاوته و پر از فراز…

ادامه این نوشتهننه دلاور و فرزندان او

۱. هری، یه مامور اعدامه. یعنی اونی که چهارپایه رو از زیر پای اون بدبخت طناب-به-گردن می‌کشه. هری بهترین مامور اعدام توی انگلستانه (کلش، ینی ولز و ایرلند و اینام شامل می‌شن) ولی این فقط نظر خود هریه. بقیه می‌گن رقیبش بهترینه. اون یارو چندصد نفر بیشتر از هری دار زده. حالا قانون اعدام رو دارن بر‌میدارن و هری با اعصاب خورد…

ادامه این نوشتهمامورهای اعدام